نقشها و خالهای کعبتین (طاس ها در اصطلاح امروزی) شش و بش، کنایه از قمار است. (برهان) (آنندراج) ، کنایه از هر چیز که در معرض تلف باشد. (برهان) (آنندراج) : تا شدی بهر هفت و نه در رنج نقد عصمت فتاد در شش و پنج. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). - شش و پنج بازی، قمار کردن بازی نرد. نرد بازی کردن. (یادداشت مؤلف). - ، مکر و فریب و غدر. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج)
نقشها و خالهای کعبتین (طاس ها در اصطلاح امروزی) شش و بش، کنایه از قمار است. (برهان) (آنندراج) ، کنایه از هر چیز که در معرض تلف باشد. (برهان) (آنندراج) : تا شدی بهر هفت و نه در رنج نقد عصمت فتاد در شش و پنج. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). - شش و پنج بازی، قمار کردن بازی نرد. نرد بازی کردن. (یادداشت مؤلف). - ، مکر و فریب و غدر. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از آنندراج)
در بازی نرد، شش و بش، کنایه از قمار، کنایه از هر چیزی که در معرض تلف باشد، برای مثال از شش و از پنج عارف گشت فرد / محتزر گشته ست زاین شش پنج نرد (مولوی۱ - ۱۱۰۶)
در بازی نرد، شش و بش، کنایه از قمار، کنایه از هر چیزی که در معرض تلف باشد، برای مِثال از شش و از پنج عارف گشت فرد / محتزر گشته ست زاین شش پنج نرد (مولوی۱ - ۱۱۰۶)
شش و پنج. (ناظم الاطباء). نوعی از قمار. (آنندراج). رجوع به شش و پنج شود. - شش پنج باز، آنکه نرد می بازد. نراد. - شش پنج زدن، نردبازی کردن و شش و پنج آوردن: شش پنج زنند برتران نقش یک نقش رسد فروتران را. خاقانی. - ، کنایه از محیل و مکار. (آنندراج). - شش پنج کردن، پنج نمودن و شش خواستن. مکر کردن. خدیعه کردن. (یادداشت مؤلف). ، کنایه از معرض تلف است. (از آنندراج)
شش و پنج. (ناظم الاطباء). نوعی از قمار. (آنندراج). رجوع به شش و پنج شود. - شش پنج باز، آنکه نرد می بازد. نراد. - شش پنج زدن، نردبازی کردن و شش و پنج آوردن: شش پنج زنند برتران نقش یک نقش رسد فروتران را. خاقانی. - ، کنایه از محیل و مکار. (آنندراج). - شش پنج کردن، پنج نمودن و شش خواستن. مکر کردن. خدیعه کردن. (یادداشت مؤلف). ، کنایه از معرض تلف است. (از آنندراج)
قمارباز. (ناظم الاطباء). کنایه از قماربازان باشد. (برهان) (آنندراج) ، پاک و بی عیب. (ناظم الاطباء). آزادگان کامل را نیز گویند. (برهان) (آنندراج) ، آنکه هرچه دارد در معرض تلف آرد. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج)
قمارباز. (ناظم الاطباء). کنایه از قماربازان باشد. (برهان) (آنندراج) ، پاک و بی عیب. (ناظم الاطباء). آزادگان کامل را نیز گویند. (برهان) (آنندراج) ، آنکه هرچه دارد در معرض تلف آرد. (ناظم الاطباء) (از برهان) (آنندراج)